زلزله آذرآبادگان؛ اتحاد و همدلی ایرانیان، عقب نشینی حاکمان، رسوایی قوم گرایان

همین چند روز قبل بود که زلزله آذربایجان را لرزاند. بیایید از روز زلزله کمی تکرار مکررات کنیم، گفته‌هایی که شایددیده یا شنیده باشید شاید هم نه ولی بد نیست دگربار مرور شود تا موج سواران را بهتر بشناسیم.

حوالی ساعت پنج بعدازظهر بود که خبرهایی از زلزله شنیدیم؛ اخباری مبنی بر اینکه زلزله‌ای آمده و تلفات آن چنانی نداشته و چارتا شیشه شکسته. صدا و سیما مشغول پخش برنامه‌های ماه رمضان بود، حکومت به فکر سوریه و اجلاس غیر متعد‌ها و قوم گرایان هم در پستوهای خود همچون قیرمیز مشغول شوخی و منتظر آمدن اخبار جدید از رسانه‌ها که ببینند چه خبر شده!!

از رفتار حکومت و صدا و سیما در قبال زلزله زیاد گفتیم؛ انتقادات و اعتراضات باعث تغییر رویه صدا و سیما در پوشش حادثه شد و همچنین به هول و ولا افتادن حاکمیت برای بازآوری آبروی رفته. کار بدانجا رسید که صدا و سیما عذرخواهی کرد و خامنه‌ای هم به مناطق زلزله زده رفت. کاری که در زلزله بم انجام نداده بود.

چند ساعتی گذشت، شب نماینده اهر گفت که اگر امشب امدادرسانی و کمک به روستا‌ها صورت نگیرد آسیب دیدگان تلف خواهند شد. این سخنان بود که موجی از انتقاد و اعتراض نسبت به بی‌توجهی صدا و سیما و حکومت را در وبلاگستان و شبکه‌های اجتماعی برانگیخت و افتخارم هم آنست که اولین اعتراض به صدا و سیما از دماوندیهٔ ملی گرا آمد.

پس از اعتراضات یکباره صدا و سیما تغییر رویه داد، حاکمیت هم همینطور و قوم گرایان خارج نشین بی‌خبر از میهن هم، همچنین. خود را به آب و آتش زدند برای مظلوم نمایی، خود را کشتند برای ایجاد تنفر و تنش، اما مگر کسی توانایی مقابله با اتحاد و میهن دوستی و هم میهن دوستی ایرانی را دارد!؟ خامنه‌ای را عقب نشاند این اتحاد، شما که دیگر چیزی نیستید.

آب در هاون کوبیدند و همچنان می‌کوبند. لاابالی و گوناز امریکا نشین را با شرافت با غیرت کردند اما هموطنانی که ساعت‌ها در صف اهدای خون ایستادند فاشیست. تمام آنهایی که از هر نقطه از این خاک برای یاری به زلزله زدگان شتافتند در وضعیتی که اعتمادی به حکومت و امداد رسانیش نبود را نژادپرست نامیدند. اندک دیدم قوم گرایانی را که زبان به سپاس از هم میهنانشان باز کردند، دستشان هم درد نکند. لااقل شرافت دیدن حق و حقیقت و به زبان آوردنش را داشتند.

راستی مدرکشان برای نژادپرست بودن هم میهنانشان چیست؟ چارتا کامنت در فیسبوک و چندتا وبلاگ. خنده دار است؛ این چارتا کامنت که معلوم نیست از کجا آمده را می‌بینند اما کسانی را که در صف انتقال خون بودند خیر.

همین برای پی بردن به فکر پلیدشان بس است که از این درد و احساسات فقط قصد سواستفاده دارند و نشانش هم دادند. خود من در‌‌ همان فردای زلزله به لینکی در مورد موج سواری پانترکان گفتم الان وقتش نیست، چون فکر نمی‌کردم انقدر نامرد باشن. اما حال مجبور به نوشتن این مقاله شدم و خجالت هم می‌کشم که در این وضعیت سخن ما باید این باشد.

وقتی قلب همه ایران برای آذرآبادگان میتپد…